مدّتی پیش آقای ایرج مصداقی مطلبی نوشت تحت عنوان”
مکاتبات من با ابوالقاسم رضایی”(از سران سازمان مجاهدین خلق) و برخی
اقدامات سازمان در مقطع درگیری های خیابانی سال ۸۸ ایران را آشکار سازی
کرد. از جمله، فیلم های جعلی که در آن زمان در مقر اشرف تولید می شد و تحت
پوشش تصاویر سرکوبها در ایران، بخورد جهانیان و بخصوص رسانه ها و سازمان
های حقوق بشری داده می شد. این یک واقعیت از عملکرد های سازمان بود و در آن
دوره، فیلم و عکس و خبرهای جعلی زیادی توسط ما تولید و منتشر شد.
امّا
واقعیت دیگر، نحوه بکارگیری کانال هایی بود که سازمان برای انتشار آن
مدارک جعلی استفاده می کرد. چون سازمان نمی خواست(یا نمیتوانست) آن مدارک
جعلی را به اسم خودش منتشرکند و نیاز داشت از کانال رسانه های خارجی یا
رسانه های وابسته به جنبش سبز مستقر در خارج از کشور منتشر شوند، لذا مدارک
مورد نظر را رسماً به آن رسانه ها نمی داد بلکه از طریقِ عواملش در رده
های مختلف جنبش سبز و اطاق فکر های لندن، بروکسل، پاریس و حتی در خود
آمریکا انجام می داد. این عوامل هم بر دو نوع هستند. گروه اول را نفوذی های
سازمان در رده های گوناگون و گروه های مختلف جنبش سبز در خارج از کشور
تشکیل می دهند. گروه دوم را افرادی تشکیل می دهند که سازمان به اصطلاح یک
<<گزک>> از آنها پیدا می کرد. اعم از یک سند، یک ارتباط با
رژیم آخوندی، یک تصویر در شرایط خاص، یک فیلم و … سپس همان
<<گزک>> را اهرم فشار قرار می داد و از قربانی خود می خواست
دستورات سازمان را بی چون و چرا اجرا کند و قربانی بیچاره هم چاره ای جز
اطاعت نداشتند. یکی از قربانیان نگون بخت، حسن یوسفی اشکوری بود. اشکوری را
جداً و واقعاً باید تجسم نگون بختی دانست. سازمان چند سال پیش همسر علی
احسان از اعضای بلند پایه تشکیلات (مونا م) را برای تعمیق ارتباطات در قالب
یک طعمه بسراغ اشکوری فرستاد و متاسفانه اشکوری فلک زده از طریق آن طعمه
به تور افتاد.
سازمان بلافاصله با صحنه سازی های مختلف، تصاویری از
قربانی و طعمه را در حالت های مختلف خصوصی و در اماکن مختلف که در فرهنگ
ایرانی، خط قرمز به حساب می آیند( از میخانه و دیسکو گرفته تا … مختلط و…)
تهیه کرد و سریعاً به سر وقتِ قربانی نگون بخت رفت و به او حالی کرد که چه
مدارکی از وی در اختیار دارد و چه توقعاتی از قربانی دارد تا موجب آبروریزی
برای او و کل جنبش سبز نشود! و یوسفی اشکوری به استخدام تمام قد و تمام
عیار سازمان درآمد. نه به عضویت سازمان بلکه به بیگاری آن. و به همین راحتی
عامل سازمان شد در جنبش سبز، در اطاق فکر لندن، در محافل پاریس، بروکسل،
ایتالیا و در سازمان های مورد نظر تشکیلات.
اینگونه بود که تعداد
فراوانی عکس و فیلم جعلی، تحلیل ها، مقالات متعدد مورد نظر سازمان، خبرهای
ساختگی بیشمار که سازمان تولید می کرد، از طریق یوسفی اشکوری به محافل جنبش
سبز و رسانه های مختلف آنها و بخصوص رادیوفردا، بی بی سی فارسی، سایت های
جرس، کلمه و روز آنلاین تزریق می شد، تا آنجا که این تولیدات، کاملاً مورد
قبول و باور خود سبزی ها و سران اصلاح طلب داخل ایران قرار گرفت و متاسفانه
حتی موجب ایجاد توهم اقتدار کاذب در آنها و برخورداری از پشتوانه عظیم
داخلی و خارجی و… و در نهایت، موجب شکست جنبش سبز مردم ایران در سال ۸۸ و
سو استفاده تمام عیار و سرکوبگرانه رژیم آخوندی از آن وقایع و بهره برداری
از آنها برای مهندسی انتخاباتِ پیش رو و سرکوب بی سابقه هرگونه تحرکی از
طرف آزادی خواهان در مقطع فعلی شده است.
برای اینکه باور کنید که سازمان چه نقش مخرّبی ایفا
کرد، فعلاً چند سند از اشکوری که در اختیار سازمان است را ارائه می دهم و
اگر سازمان یا خود یوسفی اشکوری مطالبم را تکذیب کردند، تصاویر بی پرواتر و
اسناد مهم تری را رو می کنم.
برای روشنگری و تبیین چگونگی و چرایی تحولات و مواضع برخی افراد اسناد دیگری نیز در اختیار دارم که به وقتش منتشر خواهم کرد.
سربلند باد ایران و ایرانی در هرکجا و هر زمان.
یوسفی اشکوری و همسرش در اشکور قبل از انقلاب
یوسفی اشکوری و همسرش در آلمان
یوسفی اشکوری در اشکور و در حال سخنرانی در بعد از انقلاب ۵۷
با دخترش در آلمان
در جمع حامیان جنبش سبز در آمریکا
دانلود سخنرانی رهبری ( unknown , بار دانلود شده 16 )
ریحانه طباطبایی از دوستان نزدیک محمد خاتمی و
خبرنگار روزنامه های زنجیره ای اصلاح طلب که چندی پیش به اتهام ارتباط با
رسانه های غربی در بازداشت بوده با اشاره به خصومت قدیمی اصلاح طلبان با
آیت الله هاشمی رفسنجانی و کارشکنی در انتخابات مجلس ششم علیه وی در صفحه
فیسبوک خود مطلب نوشته است.
به گزارش بولتن نیوز، طباطبایی می نویسد: «تمام اون شب توی فرودگاه علیه هاشمی شعار دادیم. مراسمهای ۱۶ آذر هر سال علیه هاشمی شعار دادیم. هر جا جمع میشدیم علیه هاشمی شعار میدادیم. خلاصه خیلی خوش میگذشت اون روزها، خصوصاً مجلس ششمش و آقا سی کردن هاش... انتخابات ۸۴اوجش بود. اصلاً کاری به کار بقیه نامزدها نداشتیم و تمام مدت داشتیم زیر آب هاشمی رو میزدیم. خطر هاشمی رو به مردم گوشزد میکردیم و توضیح میدادیم چرا هاشمی نباید رییس جمهور به شه.»
اصلاح طلبان در انتخابات سال ۸۴ با دو مرحله ای شدن انتخابات و حذف نامزد خود در مرحله دوم رای گیری اتاق فرماندهی اصلاح طلبان به نیروهای میدانی خود دستور حمایت از هاشمی رفسنجانی را داد حمایتهایی که با بغض همراه بود این فعال اصلاح طلب نوشته است : «تصمیم کلی گرفته شد از هاشمی حمایت کنیم. تمام حمایتمون با بغض بود.»
رنگ عوض کردن ناگهانی اصلاح طلبان در حمایت از رفسنجانی آنچنان جلب توجه کرد که ریحانه طباطبایی با اشاره به اعتراض یکی از رهگذران نوشته است: «یادمه میدون شهرک آقایی گفت شما هفته پیش اینجا به هاشمی فحش می دادین امروز اما!؟»
در ادامه وی با اشاره به نامهٔ بی سلام هاشمی به مقام معظم رهبری که در آن تهدید به بروز آشوب بعد از انتخابات ۸۸ شده بود و همچنین حمایت از فتنه گران در نماز جمعه روز قدس سال ۸۸ مینویسد: «۸۸ به بعد خصوصا با اون نامه به قول اصول گراها بدون سلام و وسلام خیلی بهم نزدیک تر شدیم و در نماز جمعه معروف حامی همدیگه شدیم و از اون زمان روزهای خوبی رو کنار هم شروع کردیم. دیدارهای متعدد هاشمی با خانواده زندانیان سیاسی، جوانان اصلاح طلب. بچه های حزبی، قشرهای مختلف مردم ما را بهم نزدیک تر کرد. حرف های متفاوتی زد. هاشمی تغییر کرد.»
این نان به نرخ روز خوردنها و رنگ عوض کردنهای آفتابپرستانه در تاریخ نمونه های بسیاری دارد در صبح روز کودتای آمریکایی در ۲۸ مرداد عده ای از نان به نرخ روز خورها در مخالفت با شاه معدوم شعار میدادند «یا مرگ یا مصدق» و بعد از دریافت دلارهای ارسال شده از آمریکا با ۱۸۰ درجه تغییر و رنگ عوض کردن شعارشان در حمایت از شاه خائن به مرگ بر مصدق تبدیل شد