سخنان دیشب آقای حسن روحانی در گفتگوی ویژه خبری، با واکنش های مختلفی در رسانه های مجازی مواجه شد.
به گزارش بولتن نیوز، روحانی در پاسخ به سؤال مجری گفتوگوی ویژه خبری مبنی بر توقف قراردادهای سعدآباد، بروکسل و پاریس گفت: شما که میدانید این مسائل دروغ است، در سعدآباد اصلاً قراردادی نبود، طرح این مسائل مربوط به بیسوادها است، شما که اینها را میدانید و اگر در گوشی به شما اطلاع میدهند حتماً آنها بلد نیستند که به شما میگویند. وی افزود: در بیانیه تهران قطعنامه این بود که همه چیز متوقف شود ولی ما اجازه ندادیم.
در ادامه مجری برنامه در رابطه با تعطیلی UCF سؤال کرد که روحانی اظهار داشت: شما آن زمان کجا بودید؟ خوب است که تاریخ را بخوانید، مذاکرات تهران مهر سال 82 انجام شد و UCF فروردین 83 به مرحله اول رسید و مرحله پس از آن پائیز 83 بود و در فروردین 84 نیز تکمیل شد. وی افزود: تولید آب سنگین در تابستان 83 صورت گرفت، تولید کیک زرد زمستان 83 و تکمیل سانتریفیوژ نیز زمستان 83 انجام شد. روحانی گفت: ما هیچ کاری را متوقف نکردیم بلکه فناوری را تکمیل کردیم.
این ادعاها اما واکنش هایی را از سوی کاربران شبکه های اجتماعی نیز در بر داشت. به عنوان مثال «دکتر شهاب اسفندیاری» در شبکه اجتماعی گوگل پلاسی در مطلبی با عنوان «مذاکره اتمی در مستراح» نوشت:
«ظاهرا آقای روحانی فراموش کردهاند که در دوران مسئولیت ایشان بر پرونده هسته ای وزیر خارجه ایران برای داشتن ۲۰ عدد سانتریفیوژ، در مستراح به «جک استراو» التماس میکرد. این ماجرای شگفت و «نمادین» را خودِ استراو در قسمت سوم مستند «ایران و غرب» ساخته بی بی سی تعریفمیکند. او میگوید:
«پس از انجام مذاکرات و امضای توافق پاریس، که طی آن ایران پذیرفت همهی فعالیتهای غنیسازی را تعلیق کند، در بازگشت به انگلستان، برای گذراندن تعطیلات آخر هفته با قطار عازم شهرِ محلِ زندگیِ خود بودم. در بینِ راه تلفن همراهم زنگ زد. آن سوی خط دکتر کمال خرازی، وزیر خارجهی ایران بود. او گفت ما میخواهیم ۲۰ سانتریفوژ را برای تحقیقات علمی فعال نگه داریم. من دیدم در حضور همراهانم در قطار نمیتوانم در خصوص یک پروندهی حساس بینالمللی مذاکره کنم، لذا به مستراح قطار رفتم. آنجا به خرازی گفتم شما توافقنامه را امضا کردهاید و دیگر نمیشود زیرش بزنید. اما او باز اصرار کرد. من گفتم باید در این خصوص با دیگران صحبت کنم... در همان حال کسی هم به در مستراح میزد و ظاهرا عجله داشت تا از آن برای کاری غیر از مذاکرهی اتمی استفاده کند...»
استراو در ادامه تعریف میکند که همانجا با «جان سائرز» مدیرکل سیاسی پیشین و مسئول پروندهی هستهای ایران در وزارت امور خارجه انگلستان تماس میگیرد. «سائرز» هم پس از مشورت با «کارشناسان» دیگر به «استراو» پاسخ میدهد که ایرانیها با همین ۲۰ سانتریفیوژ پس از چند سال میتوانند به اندازهی مورد نیاز برای یک بمب اتم اورانیوم غنی کنند! در نتیجه «جک استراو» هم در تماس مجدد با خرازی به طور قطعی به درخواست او پاسخ منفی میدهد.
آیا مذاکرهکنندگانِ «با تجربه» و دیپلماتهای «ورزیدهی» ما در عصر اصلاحات، نمی دانستند که قبل از امضای توافقنامه باید از طرف مقابل بخواهند که ۲۰ عدد سانتریفیوژ را از شمولِ تعلیق خارج کند؟؟ آیا دوباره می خواهیم این «نخبگان» و «نوابغ» مقدرات کشور ما را بر عهده بگیرند؟»
مرتضی بصیری، دیگر کاربر شبکه اجتماعی گول پلاس نیز چنین نوشت:
«آقای روحانی در گفتگوی ویژه خبری 6خرداد خود را مبرا از هرگونه تقصیر درتضییع حقوق هسته ای ایران در دوران اصلاحات دانستند.
بنده به عنوان دانشجویی که پشت دیوار کاخ سعدآباد ناظر مذاکرات روحانی و سه وزیر اروپایی و خنده های مستانه ایشان با جک استراو (وزیر خارجه وقت انگلستان) بوده ام شهادت می دهم که وی بدنبال پاک نمودن کارنامه سیاه خود در این مساله است.
تعلیق فعالیتهای هسته ای ایران در زمان ایشان صورت گرفت. تمرکز غنی سازی اورانیوم ما در سایت نظنز انجام می شد که به لطف آقای روحانی و آقای خاتمی جهت اعتمادسازی تعلیق شد. ایشان می خواهند فعالیتهایی که تحت نظر رهبری پس از این تعلیق و برخلاف نظر تیم هسته ای آقای روحانی انجام شد را به خود نسبت دهند.
ایشان در گفتگوی ویژه خبری اعلام کردند که ما تعلیق را فقط در نظنز انجام دادیم و در آب سنگین اراک و... به اتمام رساندیم. بله، اما نظام این کار را کرد و نه تیم آقای روحانی. این عملکرد ایشان نبوده، بلکه ادامه سیاست هسته ای نظام بوده است. به دلیل آنکه رهبری می دانسته اند تعلیق برای اعتمادسازی از اول محکوم به شکست بوده است. اما رهبری به تیم هسته ای آقای روحانی اجازه دادند تا با تعلیق داوطلبانه بر آنان دروغ بودن ادعاهای واهی غرب مسجل شود. و در ادامه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران به خواست ملت عزیز و رهبری بزرگوار ادامه پیداکرد.
آقای روحانی با خرج کردن رهبری در این عرصه می خواهند تصمیمات خود را به ایشان نسبت دهند که زهی خیال باطل...
شیوه رهبری در هر دوره ریاست جمهوری دادن آزادی عمل به رئیس جمهور منتخب مردم است. و هنگامی که سیاستهای هسته ای آقای خاتمی با شکست مواجه شد رهبری فرمودند: «همان دولت که تعلیق را انجام داده است همان دولت باید تعلیق را بر دارد». و چنین شد که به دستور رهبری تعلیق سایت نطنز به اتمام رسید.»
در مجلس سنای آمریکا در طرح تجزیه سیستان و بلوچستان و آذربایجان ایران وجود دارد! و بعد هم قرار است اسرائیل به ایران حمله کند و به او کمک نظامی کنند! منتظر انتخابات بودند که تکلیف روشن شود گویا از این پس فعال شوند! امید است که در شرایط موجود تصمیم جدی بگیرند و فرصتی دیگر به ما مردم داده شود و...!
به گزارش بولتن نیوز، مطالب فوق، سخنانی است که آیت الله هاشمی بعد از احراز نشدن صلاحیتش از سوی شورای نگهبان، در جمع ستادهایش ایراد کرد. اینکه ایشان، چنین فضای کشور را تیره و تار جلوه دهند و اعلام کنند که هر کسی بیاید نمی تواند کاری کند جز من! و خود را منجی مردم بداند و به آن دائم افتخار کند! شیوه و سنت همیشگی ایشان است. و در همه برهه های زمانی انقلاب به توهم یا به راستی از خود چنین چهره ای دوست دارند که نمایش داده شود.
فقط ایشان باید می گفتند اگر اوضاع اینقدر که مدعی هستند خراب است و هیچ امیدی وجود ندارد و عنقریب است که ایران کن فیکون شود، چگونه خودش می توانست آنرا برگرداند و ایران را گلستان کند؟! ترساندن مردم و مسئولان از این که قدرش را ندانستند و دیگر همه چیز خراب شده، شیوه نخ نما شده حضرت آیت الله می باشد که دیگر مردم باور نمی کنند.
همین شیوه بود که حضرت امام خمینی را به سر کشیدن جام زهر مجبور کرد و آن شیر علوی را مجبور کرد که از مردم و خانواده شهیدان عذرخواهی کند از شعارهای حماسی خود، آقای هاشمی در سال 67 نیز چنین روشی را بازی کرد و علی رغم آمادگی کشور و نیروهای نظام و بسیج کشور از اوضاع کشور سیاه نمایی نمود و به همراه موسوی و حسن.ر چنان اوضاع را بحرانی و سیاه جلوه داد که پذیرش قطع نامه 598 را به امام عزیزمان تحمیل کرد.
این در حالی بود که در تمام طول جنگ فقط 12 درصد از بودجه کشور در آن جنگ استفاده می شد و همین آقایان توجهی در خور به دفاع مقدس و تدارک آن صورت نمی گرفت. اسناد آن موجود و در کتب مختلف و حتی در خاطرات خود آیت الله به وفور یافت می شود.
اینکه دائم در ژانر منفی بافی و نقش کلام در کارتون آدم کوچوله ها گفته شود که من می دانستم و می دانم که شکست می خوریم! و پیروز نمی شویم! و همه از بین می رویم! قطعا برای ملت غیور ایران پذیرفتنی نیست چون اگر این نقش پذیرفتنی بود هرگز ملت انقلاب نمی کرد آقای هاشمی و هرگز در برابر متجاوزان نمی ایستاد و هرگز دم از استقلال طلبی نمی زد اگر به حرف شما بود همچنان باید از پول و وجوهات شرعی مردم میلیون ها تومان به سازمان جهنمی منافقین علی رغم مخالفت حضرت امام پول می دادید و توجهی به خیزش عمومی امام نمی کردید و فکر می کردید که با دست خالی نمی توان با رژیم شاه که وابسته به آمریکا و غرب بود مبارزه کرد و پیروز شد. اگر به حرف شما بود باید از همه حرف شنوی داشت حتی غارتگران و نوکران مرتجع شیوخ اطراف خلیج فارس اگر به حرف شما بود باید صدام هم نشست و برخاست می کردیم حتی اگر شهرهای ما را در اشغال داشته باشد و اگر به حرف شما بود باید قذافی مزدور کلیه تجهیزات هسته ای خودمان را بارکشی می کردیم و تحویل آمریکا می دادیم.
نه جناب آیت الله این راه و روش امام و رهبری و ملت غیور و ملت غیور ایران نیست، آمریکا و غرب آن زمان که در اوج قدرت و ابر قدرتی بودند هیچ غلطی نتوانستند بکنند چه رسد الان که تا خرخره در منجلاب و مشکلات اقتصادی غرقند و دست و پای بیهوده می زنند!
شما خیلی نگران نباشید این ملت سرافراز در 24 خرداد چنان حماسه ای برپا کنند که هم دشمنان را مبهوت هوش و ذکاوت و بصیرتشان خواهند کرد. فقط چند روز صبر کنید تا ببینید.
اخبار موثق حاکی است که لیدر جریان انحرافی از اینکه رد صلاحیتش هیچ گونه عکس العملی در پی نداشته و حتی مورد توجه محافل سیاسی و رسانه ها هم قرار نگرفته، دچار افسردگی شدید و کسالت جسمانی ناشی از آن شده است.
یکی از اعضای حلقه انحرافی ضمن بیان این مطلب گفته است: حوالی ظهر دوشنبه گذشته به اتفاق حاج آقا "بهمن.ش" به دیدار مهندس در کاخ سعدآباد تجریش رفتیم. گفتند به خاطر کسالت ایشان، فقط حاج آقا "ش" داخل شوند و ما چند نفر، بیرون به انتظار نشستیم. بعد از مدتی حاج آقا با چهرهای برافروخته برگشتند و گفتند جناب مهندس بشدت ناراحت است، هم بدلیل اینکه کسی به حمایت از او نیامده، هم از اینکه "پیروان و مریدان(؟!)" در حال ریزش هستند و حتی کادرهای اصلی و دوستان مشترک ایشان و آقای دکتر نیز کارها را رها کرده و خود را از مهندس پنهان می کنند. لذا مهندس پیغام دادند که به رفقا بگویید 48 ساعت دیگر هم صبر کنند چون "خبر آمده که مشکل حل خواهد شد!؟"
این عضو حلقه انحرافی افزوده است: مهندس رهنمود داده که بروید حمایت علما و طومار امضاء از طلاب جمع کنید و برای مقامات عالی کشور بفرستید. به همین خاطر آقای "ح.ق" نامهای را برداشت و همراه با یک تیم آشنا به حوزهها به قم رفتند و کلی به این طرف و آ« طرف زدند، اما تا نصف شب نهایتاً توانستند فقط از 3 طلبهی جوان سال اول و دومی امضا جمع کنند!
نامبرده اضافه کرده است: وقتی مهندس از این وضعیت مفتضح مطلع شد گفت به دکتر بگویید که چرا خودش ورود جدیتری نمیکند. خودش عدهای را برای جمع کردن امضاء راه بیندازد و خودش امضاها را به رؤیت مقامات عالی برساند.
این عضو حلقهی انحرافی در انتها گفته است: الآن آن 48 ساعت هم گذشت و هیچ فرجی حاصل نشد. حالا اگر ما حرکت مجددی را هم شروع کنیم، هیچ امیدی نیست که امضاها به 20 تا برسد چون همه به این نتیجه رسیدهاند که کار ما تمام است و کسی بیخودی خودش را هزینه نمیکند.
شایان ذکر است که از دید اعضای حلقه انحرافی، نقل قولهایی از قبیل "خبر آمده که..." از قول لیدر حلقهی انحرافی، معمولاً بعنوان اخبار واصله از ماوراء الطبیعه تلقی شده و برای آن حساب خاصی باز میکنند.
اما در شرایط فعلی، حتی اخباری از این نوع نیز برای این جماعت، منشأ اثر نمیشود.